میوه بهشتی

  مادر بودن لذتی داره وصف نشدنی ... وقتی به صورت معصوم پسر نازم نگاه می کنم ... وقتی به نگاهم با یه خنده جواب می ده ... غرق می شم ... غرق لذتی که تو دنیا هیچ چیزی نمی تونه واسم به ارمغان بیاره ... پسرک نازم هر روز داره بزرگ و بزرگ تر می شه ... تو اوج خستگی هام فقط یه خنده یا یه صدا از طرف محمد امین همه ی خستگی ها رو به باد فراموشی می ده ... . و من ته دلم قند آب می شه ... از داشتن موجود معصومی که ثمره ی عشق عزیزیه که دارم ... خدایا ازت ممنونم عزیزکم تو پایان دو ماهگیت ...تو ... من و بابا رو خیلی خوب می شناسی . .. وقتی از بالا سرت رد می شیم با نگاهت دنبالمون می کنی ... با عروسکای بالای تختت حرف می زنی و با دیدن حرکتشون ذوق می کنی ....

سلام پسر نازم.امروز خودم خود خودم ها  بردمت حموم.البته ناگفته نماند که بابایی هم در این امر خطیر کمکم کرد.وای خیلی هیجان انگیز بود..خیلی دوستت دارم پسر کوچولوی خودم..............

محمد امین نازنینم دیشب خیلی بیدار بودم و داشتم به صورت قشنگت نگاه می کردم خدا رو هزار بار شکر می کنم که تو رو بهم داده ... تازه اگه بهم نمی خندی بهت می گم که بابا رو از خواب بیدارش کردم و بهش گفتم که تو رو خیلی دوست دارم و ازش به خاطر وجود با ارزشت تشکرم کردم پسرکم می خوام بدونی که خیلی خیلی دوستت دارم ...عاشقتم ... تو عزیزترین پسر روی زمینی ...