محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

میوه بهشتی

پیش دبستانی 2

سلام عزیزکم.پسر خوبم  محمد امینم امروز یه پیشنهاد کاری خیلی خوب داشتم...                                        فعالیت در مقطع پیش دبستانی 2                                                                                                          قبولش کردم.دلیل انتخابم فقط و فقط...
23 مهر 1393

21ماه زندگی شیرین

پسر کوچولوی قشنگم . آفریننده تمام روزهای شیرینم . 21 ماهه شدی . تقریبا تمام دندونات در اومدن انگار همین دیروز بود که با مادر جون برات آش دندونی پختیم.... پسرک قشنگم . بهترین و زیباترین هدیه خدا عاشقتم . یک ماه دیگه هم گذشت . 21 ماه مادری و عاشقی کردم . عزیز دلم خیلی بانمک شدی.  کلمه های زیادی یاد گرفتی ولی هنوز جمله نمیگی: مثلا به عمو میگی عم ب عمه همون عمه  بابا بابایی بعضی وقتا باباجی مامان         ماما مامایی ماماجی  دایی              دا  ببعی              بع  بعی  ...
12 شهريور 1393

من یک جهادگرم..........

حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که پیامبر اکرم راجع به جهاد و فضیلت آن سخن گفت، در این میان بانویی به حضرت عرض کرد یا رسول ا… پس سهم زنان چیست؟حضرت فرمودند: آری، زن از هنگام بارداری تا زایمان و سپس تا از شیر گرفتن طفل، پاداشی مانند کسی که در راه خدا جهاد می کند برای اوست، و اگر در این مدت از دنیا برود همانند شهید است. من لایحضرالفقیه ج۳ ص۵۶۱ ...
7 فروردين 1393

اوقات مفرح............

  اوقاتت مفرح می شود وقتی در حین کارهایت، کشو را باز می کنی و یک عدد سیب زمینی در آن می بینی. یا فرش آشپزخانه را صاف می کنی و یک قطعه از آب میوه گیری را که آنجا پنهان شده کشف می کنی، یا اسباب بازی پسرک را لای جوراب ها می بینی، یا کنترل تلویزیون را از لای سجاده ات در می آوری و یا هر چیز بی ربط دیگری را در جای بی ربط تر دیگری پیدا می کنی . پسرکم ممنونم ! ...
5 فروردين 1393

امدیم بعد از نیم سال...........

تا به خودت میای عمرت گذشته...بیشتر از شش ماهه که من از روزهای زیبای با تو بودن چیزی ننوشتم.. و حالا در پنجمین رو ز از سال یکهزارو سیصدو نود و سه  در حال گذران دومین عید نوروز به همراه تو هستیم.برای همه لحظه هایی که با هم هستیم شکرگزار هستم و هر لحظه که می گذرد سعی میکنم از لحظه قبلی بیشتر حظ بودنت رو ببرم... حالا دیگر محمد امین کوچک من مرد بزرگی شده است که به تنهایی راه میرود و گاهی اوقات حتی دویدن را هم تمرین میکند.دامنه لغاتش گسترده شده و در استانه شانزده ماهگی کلمات جدیدی  را میگوید و گاهی هم به  زبانی ک متوجه اش نمیشوم حرف میزند.ولی تمام حرفهایم را میفهمد و با اشاره  تمام خواسته هایش را بیان میکندو البته وابسته ت...
5 فروردين 1393

اندر احوالات این روزهای یه مادر ...

فکر کنم بیش از یک ماه از آخرین پستم گذشته باشد.   در این فاصله گاه گاهی می شد که آمدم ولی  امکان پست گذاشتن نبود اگر زودتر آمده بودم شاید خیلی بهتر می توانستم از حس های خوب مادرانه بنویسم. از همان حس هایی که گاهی خوب می فهممشان. حس هایی که مثل باران بر زمین دلم می بارند و یک عالمه گیاه و سبزه ناشناخته را از ته دلم می کشند بیرون و به وجد می آوردندم که اینها از کی در درونم بودند و نمی دانستم؟!! ولی الان از همه آن وجد و شوق فقط توانستم همین قدر بنویسم. شاید به این خاطر که تاریخ نوشتن حرفهای مادرانه خیلی کوتاه است. باید سریع و تا تازه تازه هستند و هنوز بیات نشده اند بنویسی شان وگرنه هر چه تلاش کنی دیگر آن بوی تازگی و نویی که...
31 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه بهشتی می باشد