محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

میوه بهشتی

کودک شیرین

عاقبت روزی ترا ای كودك شیرین تنگ در آغوش می گیرم اشک شوق از دیده می بارم با نگاه و خنده و بوسه در بهار چشم هایت دانه می كارم نیمه شب گهواره جنبان تو می گردم لای لایی گوی بالین تو می مانم دست را بر گونه ی گرم تو می سایم اشك را از گوشه ی چشم تو می رانم گاه در چشمان گریان تو می بینم آسمان را ، ابر را ، شب را و باران را گاه در لبخند جان بخش تو می یابم گرمی خورشید خندان بهاران را چون هوا را بازی دست تو بشكافد خیره در رگ های آبی رنگ بازوی تو می گردم از تنت چون بوی شیر تازه برخیزد مست از بوی تو می گردم ماه در آیینه ی چشم تو می سوزد همچو شمعی شعله ور در شیشه ی فانوس رنگ ها در گ...
7 آبان 1391

پایان هفته 35 وروجکم

سلام وروجک مامان .خوبی پسر قشنگم؟هر روز که می گذره حس اینکه چقدر دوستت دارم بیشتر میشه از خدای مهربون که همیشه هوامونو داشته ممنونم که تو را به ما داده از این که خدا لطف کرد به من, و مخلوق پاک خودش رو تو وجود من جای داد احساس شعف میکنم و نمیتونم باور کنم که 35 هفته از با هم بودنمان میگذره.از خدا میخوام بقیه راه رو  هم به سلامتی بگذرونیم تا تو عزیزم صحیح و سالم به دنیا بیای. پسرم 35  هفتگیت مبارک                                      &...
5 آبان 1391

ورود پسرم به نهمین ماه زندگی

سلام پسر قشنگم .حالت که خوبه ؟خدا رو شکر اینو میشه از تحرکت فهمید.قربونت بشم با اون دست و پای کوچولوت. پسمل قشنگم میدونم دیگه جات داره تنگ میشه و از تاریکی اونجا خسته شدی اما دیگه چیزی نمونده گلکم.امروز ماه هشتم رو هم پشت سر گذروندیم و شمارش معکوس اخرین ماه  شروع شده یعنی30 روز تا ورود تو به دنیای زمینی پسرم  به مامانی  قول بده تا این مدت باقی مونده رو هم مواظب خودت باشی و خوب رشد کنی عزیزم منم قول میدم بیشتر به خودم برسم تا شما جیگرم بزرگتر و قویتر بشی .پسری خودم من و بابا جوادبرای دیدنت بیتابیم. ...
5 آبان 1391

تولد 34 هفتگی شکردونه

  سلام عزیز دل مامانی خوبی گل پسرم؟ الهی مامان فدات شه ... قربون تکونات بشم من.... کوچولوی من ....وقتی حرکاتت رو  احساس میکنم چقد حس خوبی دارم.... ماشالا هزار ماشالا  .میدونم جات تنگه مامانی ولی خب دیگه به دیدارمون چیزی نمونده... امروز یه هفته به دیدارمون نزدیک تر شدیم . گل پسرم تولد هفتگیت مبارک.کوشولوی من خیلی دلم برات تنگ شده..... ایشالا این چند هفته باقی مونده به سلامتی بگذره....خیلی هیجان دارم مامانی..یه هیجان همراه با ترس . اخه قراره پسر خودمو بغل کنم... واقعا مادر بودن بهترین حس دنیاست ایشالا خدا به همه منتظرانش فرزند سالم وصالح هدیه کنه.....الهی قربونت بشم ... خیلی خوشحالم که خوب داری بزرگ میشی و مامانی...
29 مهر 1391

خرید سیسمونی عسلم

  سلام قندکم ملوسکم عروسکم روز پنج شنبه 30 شهریورمن و تو   باعزیزجون و پدر جو ن به خونشون  رفتیم .بابایی نتونست با ما بیاد ولی قول داد که بیاد دنبالمون.وفتی داشتیم سوار قطار میشدیم تو کلی وول میخوردی فکر کنم تو هم مثه من دلت واسه بابایی تنگ شده بودو دوست نداشتی بدون اون بریم خونه عزیز جون.وقتی اونجا بودیم همه فامیل اومدن دیدنمون.اخه خیلی وقت بود که ندیده بودمشون.همه از تو سوال میکردن و قربون صدقت میرفتن تو هم هی وول میخوردی و خودتو لوس میکرد ی فدات بشم من. دست عزیز جون و پدر جون درد نکنه.واست کلی لباس و اسبا بازی های خوشکل خریدیم سرویس  تخت و کمد تو هم سفارش دادیم.امیدوارم خوشت بیاد گل من.   ...
20 مهر 1391

سالگرد ازدواج مامانی به ماه قمری

 سلام میوه دلم پاره تنم همه وجودم....پسر گلم امسال ٧ مهر تولد امام رضا ع به ماه قمری سالگرد ازدواج من و بابا جون بود.                      وای که چه زود گذشت .سه سال از اون روز گذشته ولی کنار بابایی اینقدر خوش میگذره که انگار همین دیروز بود.....قربونت بشم تولد هفت ماهگی تو هم همون روز بود .الهی دورت بگردم از بودن  تو عزیزم و باباجونی که عاشقتونم  خوشحالم و شکر گزار.                          ...
20 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه بهشتی می باشد