محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

میوه بهشتی

مامانی از عیدی که گذشت میگه ( با تا خیر)

1392/1/30 21:58
287 بازدید
اشتراک گذاری

عید امسال مثه سال های گذشته خونمون ساکت نبود امسال عید به خاطر وجود تو عزیزم خونمون پر از هیاهو بود لبخند.تمام مدت عید بر عکس سال های پیش ازمشهد واسمون مهمون اومد عمه کوچیکم دختر عمه ها دختر داییم دایی ها  عمه ها از خود راضی...هر چند شما خیلی همکاری نکردیقهر  و در واقع من حکم مهمون رو داشتم و پذیرایی به دوش خودفامیل  افتاده بودتعجب ولی عیدی که گذشت رو دوست داشتم و تنها جای بابایی در تمام مدت خالی بود ناراحت خودت که بهتر میدونی بابا جون هیچ سالی عید نمیتونه استراحت کنه و  اوج کارش همین عیده..و من از همسرم همسر خوب و پدر خوبتر به خاطر اسایشی که برای من و پسرمون فراهم میکنه ممنونم و کاش بتونم یه ذره از زحماتش رو جبران کنم... تنها روز سیزده عید من و تو بابا جون کنار هم بودیمقلب البته + پدر جون مادرجون و  عمه ها و عمو .. روز خوبی بود در واقع این دومین سیزده به دری بود که با هم بودیم پارسال تو یه کنجد تو دلی  بودی که در باغ گلشن طبس گلشن  سیزده رو به در کردیم  و امسال در اغوشمبغلدر روستای جوادیه یا همان ده کاشمری طبس....

عزیزکم همه زندگی من همیشه دوستت دارم......ماچ 

 

پ. ن....روز 15 فروردین با بابایی بردیمت برای واکسن و کنترل قد و وزن ...وزن گیری خوبی نداشتی واسه همین 30 ام  دوباره کنترل داری عزیزم.... همون روز واکسنت رو هم زدیم موقع زدن واکسن گریه نکردی (افرین پسر باهوشمممممممممم)ولی بعداز ظهر گریه هات شروع شد شب هم تب کردی بدنت خیلی داغ شده بود 2 ساعت پاشویه ات میکردم تا تبت یکم پایین اومد ... عزیزم ایشالا همیشه تنت سالم باشه و سر حال .....ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه بهشتی می باشد