21ماه زندگی شیرین
21ماه زندگی شیرین پسر کوچولوی قشنگم . آفریننده تمام روزهای شیرینم . 21 ماهه شدی .
تقریبا تمام دندونات در اومدن انگار همین دیروز بود که با مادر جون برات آش دندونی پختیم....
پسرک قشنگم . بهترین و زیباترین هدیه خدا عاشقتم . یک ماه دیگه هم گذشت . 21 ماه مادری و عاشقی کردم .
عزیز دلم خیلی بانمک شدی. کلمه های زیادی یاد گرفتی ولی هنوز جمله نمیگی:
مثلا به عمو میگی عم
ب عمه همون عمه
بابا بابایی بعضی وقتا باباجی
مامان ماما مامایی ماماجی
دایی دا
ببعی بع بعی
وقتی میگم اسمت چیه میگی ممد
اب
ممم(غذا)
انگور (انگ)
انار(ان)
نوشابه (بوف) چون گازداره بهش اینو میگی:)
هندونه (هین)
موتور(بیب بیب)
ماشین(ووو)
جوجه(تیتی)
و کلمات دیگه ای ک بعدا ک یادم اومد برات میگم...
عاشق بیرون رفتنی و یکسره دلت میخواد بری خونه مادرجون تا با ببعی هاشون بازی کنی.خییییییییییییییلی وابسته ب بابایی .جوری ک هر بار ک بخواد بره گریه میکنی..
هنوز جیشتو نمیگی ولی وقتی ک جیش میکنی خودت میری تو دستشویی ک تمیزت کنم
. متاسفانه خوب غذا نمیخوری و همه میگن لاغری 
و فقط دوست داری شیر بخوری.هنوز از شیر نگرفتمت ولی میخوام ب امید خدا این پروژه رو شروع کنم..
..
هرچی منو بابایی بهت میگیم میفهمی و هر کاری ازت بخواییم فورا انجام میدی
. تقریبا همه وسایل دورو برتو می شناسی و اگه ما بگیم فلان وسیله رو برامون بیار بدوبدو میریو واسه مون میاری حتی اگه تو اتاق دیگه باشه.
عاشق اینی ک بهت یه دستمال بدم و توم تمام میزو شیشه های گنجه و کمد و خلاصه همه چیو تمیز کنی
ب گفتن کلمه نه هم علاقه خاصیداری و هر چی ازت بپرسیم ک دوست داری حتی اگه دوست داشته باشی میگینه
موقع غذا خوردن سفره رو تو پهن میکنی و وقتی هم غذا تموم میشه یکی یکی وسایل رو تو اشپزخونه میبری
خیلی تمیزی رو دوست داری و اگه یه وقت موقع غذا خوردن یه کوچولو غذا رو دست یا لباست بریزه اول اونو تمیز میکنی بعد بقیه غذاتو میخوری.بله من یه همچین پسر تمیزی دارم.
نقاشی کردن رو خیلی دوست داری
عاشق اب بازی ولی از حموم میترسی.
مبایلو رو گوشت میذاریو یه چیزایی میگی مثل الو و نه .... و چیرای دیگه که فقط خودت معنیشونو میدونی گلم
محمد امینم همیشه دوستت دارم.
راستی 31 مرداد یسنا کوچولو دختر عمو عبدا... ب دنیا اومد.امیدوارم همیشه خوشحال و موفق ببینمش..
