اولین سفر نی نی تو دل مامانی تو قلب بابایی
پسر قشنگم بهترین اتفاقی که تو سفر به مشهد برامون افتاد این بود که شما هم اومدی زیارت .فدات بشم روز دوشنبه ١٠مهر من و تو بابایی با هم دیگه به پابوس اقا رفتیم وای که چقدر خوشحال بودم که ایندفعه با تو به زیارت میرفتم وفکر کنم تو هم همین حس رو داشتی چون وقتی به پای ضریح رسیدیم جنب وجوشت بیشتر شده بود ..حسی که این بار موقع زیارت داشتم خیلی عجیب و دوست داشتنی بود احساس میکردم تو هم با من و بابا جون زیارت میخوندی..هیچ وقت اون حس قشنگ رو فراموش نخواهم کرد من و بابا جواد از خدا جون خواستیم دفعه دیگه که به حرم میریم تو هم تو بغلمون باشی....انشااله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی