محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

میوه بهشتی

این روزها

 این روزها عاشقم   عاشق خانه ام ، همخانه ام و نازنینی که تا چند ماه دیگر مهمان خانه مان میشود این روزها سخت عاشقم عاشق لحظه های ناب زندگی ام که این روزها تک تک لحظه های زندگی ام ناب ناب است این روزها شاه بیت غزلهایم کودکی است که نفس نفس انتظار آمدنش را میکشم این روزها به لحظه های دونفره مان گرد نقره ای عشق میپاشیم این روزها عاشقم عاشق همین چند صباحی که از دونفره ماندنمان باقی مانده... این روزها آغوشمان را صیقل میدهیم برای حضور فرشته ای که پاک است و پاکی را به قلب هایمان هدیه کرد این روزها روحمان را صیقل میدهیم برای هدیه ای از سوی پروردگارمان این هدیه حس پاکی است به نام...
20 مهر 1391

طفلکم

  سلام طفلکم سلام هدیه خداوندی در جنب و جوشی و من لذت می برم از داشتن تو. تكان مي خوري و من لبخند مي‌زنم . من و پدرت عاشقانه دوستت داریم و  لبریز از اشتیاق با تو بودن يم . گل من تو که در ملکوت خداوندی برای ما دعا کن . . ...
20 مهر 1391

اولین حضور نی نی در جشن عروسی البته تو دل مامانی

  سلام قند عسلم گل پسرم تاج سرم. الهی مامان قربونت بشه خیلی وقته وبلاگتو اپ نکردم.جیگرم اخه خیلی سرم شلوغ بود این چند وقته اتفاق های زیاد و خوبی افتاده. بزار از اول واست تعریف کنم.26/  عمو عبدا... و زن عمو زهرا جشن عروسیشون رو برگزار کردند .                       فدات بشم این اولین جشن  عروسی بود که شما گل من حضور داشتی اما تو دل مامانی .عسلکم اون شب کلی ورجه وورجه کردی.. .فدات بشم من...یه اتفاق دیگه هم افتاد که خیلی خوب نبود .اون اتفاق این بود که مامانی تو عروس کشون یه خورده ترسید .ببخشید عزیز دلم که اون شب داد زدم اخه خ...
20 مهر 1391

پسر گل

سلام پسر گلم. خوبی عزیزم؟ میشه بپرسم اون تو شما چکار میکنی؟ چند روزه  تکون خوردنات عوض شده. همش میچرخی. عسلم جات راحت نیست؟ قربونت برم بعضی وقتا یه لگدایی میزنی که باورم نمیشه تویی کوچولو. قربونت برم سوبولی من مواظب خودت باش فندقم...چند روزه دایی ها اومدن پیشمون.واسه تو هم کلی اسباب بازی و لباس خوشکل اوردن.مامانی لباسات خیلی کوچولو هستن.بابایی وقتی اونا رو دید کلی به لباسات خندید...  فدات بشم من.دوستت دارم کوچولوی تپلم. ...
20 مهر 1391

....

گفتنی ها ی زندگی بسیار است و نا گفتنی ها بیشتر ... برایت با عشق نوشتم پس تو نیز با عشق بخوان .. هر زمان که دوست داشتی بخوان .. و من نگاهم به آینده ای روشن است تا شاید روزی   با دیده ی بیناتر از امروز بازهم بنویسم                                               بدرو...
20 مهر 1391

دوست دارم مادر باشم....

  دوست دارم مادر باشم تا کس دیگری بر روی زمین دوست دارم از کودکی پرستاری کنم   به جای اینکه ملکه ای باشم باپرستاران زیاد دوست دارم کودکی خردسال را در بستر نوازش کنم تا در سلامت و ایمنی بیارامد تا آنکه زنجیری از دانه های الماس را احمقانه به دور سرم بیاویزم ومراقب دانه های ان باشم که نکند یکی از انها گم شود دوست دارم صورت معصوم کودکی را بشویم با چشم هایی براق و خندان تا آنکه مراسم با شکوه   پر آوازگان را با رنگ به تصویر کشم یا در میان خردمندان گام بردارم   دوست دارم مادر باشم تا هر کس دیگر بر روی زمین ! ...
20 مهر 1391

دلبندم

خدایا.... دلبندم را به تو می سپارم.... همانگونه که او را در وجودم نهادی و معجزه ای رخ داد.... همانگونه پناهش باش... امانتت را سالم برایم حفظ کن.... خدایا.... می دانم که اگر تو بخواهی کودکم سالم به دنیا می آید.... بخواه برایم که مادری باشم در پناه تو آرام.... خدایا.... دلبندم را به تو می سپارم.... دوستت دارم! ...
20 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه بهشتی می باشد